توضيحات برنامه

طبق قراری که در فایل توجیهی هم ذکر شده بود ما ساعت 01:00 بامداد جمعه رو‌به‌روی درب ولیعصر که واقع در خیابان بزرگمهر است ایستادیم و همه‌بچه ها جمع شدیم که با رسیدن مینی بوس حرکت کنیم. ساعت 01:15 به سمت روستای الیمستان راه افتادیم در طول مسیر توقف کوتاهی برای سرویس داشتیم و در نهایت ساعت 06:00 صبح به مسیر ورودی روستا الیمستان رسیدیم. مقداری به علت شیب و عرضِ کم جاده و دور بودن از نقطه مد نظر با بررسی ببشتر مینی بوس به سمت بالاتر حرکت کرده و بعد حدود ۷۰۰ متر به نقطه شروع رسیدیم. ساعت 06:30 شروع به گرم کردن و معارفه کردیم و ساعت06:45 به سمت فتح کردن قله قدم برداشتیم.

بعد از گذشت حدوداً یک ساعت به دشت اول رسیدیم که در آن نمای‌ بسیار زیبایی از قله دماوند مشخص بود و بعد از آن وارد جنگل زیبایی شدیم و پس از پیدا کردن مکان مناسب، حدود 30 دقیقه شروع به صبحانه خوردن کردیم و بعد از صرف صبحانه با انرژی بسیار بالا در مسیر زیبای جنگلی قدم برداشتیم. در طول مسیر شاهد منظره‌ زیبا و دل‌نشینی بودیم که شکوفه‌های زیبایی که به شاخه درختان آویزان بود.

از طریق GPS نقاطی از مسیر که پاکوب مشخصی نداشت و چندشاخه میشد رو بازبینی‌ می‌کردیم تا روی مسیر درست حرکت کنیم. بعد از حدود ۱ساعت از پیمایش گروه برای نوشیدن آب، تنقلات، کمی‌استراحت و لذت بردن و گرفتن عکس های زیبا از منظره بی‌ نظیر به مدت 15 دقیقه توقف کرد. در این دشت اسب‌های بسیار زیبایی درحال چرا بودند که زیبایی منظره را چندبرابر کرده بودند. 

در ادامه وارد دشت دوم شدیم؛ هوا کم کم مه‌آلود شد که در مسیر به گله بزرگی از گاو‌ها رسیدیم و بعد از عبور از دشت دوم با توجه به مه‌آلود شدن هوا، احتمال بارندگی، رعد و برق و حتی گم شدن بچه‌ها در مه بود فلذا سرعت حرکتمون رو بیشتر کردیم تا با توجه به شرایط احتمالی جوی زود تر به قله برسیم. با بالا رفتن سرعت گروه بچه‌هایی که آمادگی کمتری داشتن با توجه به راهنمایی های سرپرست، پشت جلودار قرار گرفتند و به مسیر خود ادامه دادند. با توجه به GPS مسیر رو ارزیابی کردیم و به مسیر قله ادامه دادیم. شرایط آب‌و‌هوایی در نقطه‌ای که در حرکت بودیم بسیار عالی بود. کم کم با نزدیک شدن به قله بچه‌های گروه اشتیاق بيشتری برای فتح قله داشتند. 

حدود نیم ساعت تا قله فاصله داشتیم تا که مشکلی باعث دو دستگی گروه شد. کفی کفش کوه یکی از بچه‌ها کنده شد! (به دلیل چک نکردن سلامت کفش و پوسیدگی چسب کفه کفش که اصلا نمود بیرونی‌ای نداشت!) گروه اول حدود ساعت ۱۱:۴۰ به قله رسیدند و گروه دوم به هر ترفندی که بود ساعت ۱۲:۱۰ به باقی گروه در قله پیوستن. دوتا از بچه‌های قدیمی و بلدِکار کفش خراب شده رو با بند‌کفش سر هم کردند که تا آخر مسیر توان ادامه دادن پیوسته گروه رو داشته باشیم. 

روی قله درب امامزاده داوود(ع) بسته بود و بچه‌ها همون‌گوشه نشستن و استراحت کردن. باد نسبتاً شدیدی می‌آمد و بچه ها یک لایه لباس اضافه کردن تا سرما توان حرکت رو ازشون نگیره. بچه‌ها  عکس یادگاری با تابلوی قله و عکس دسته‌جمعی گرفتند و پس از کمی استراحت کردن برگشت خود را در ساعت ۱۲:۳۰ شروع کردیم که در مسیر بازگشت با بارش‌نم‌نم و بسیار ریز و کم  باران مواجه شدیم که خیلی حس قشنگی به مسیر و ادامه دادن میداد. در ادامه هم محل رد پای رستم را مشاهده کردیم. اما به دلیل مه غلیظی که وجود داشت توصیه شد بچه‌ها دقیقا پشت به پشت هم حرکت کنند و بچه‌های مسئول چک می‌کردند که همه در مسیر باشن و همدیگه رو گم نکنند. 

بعد از حدود ۱ ساعت در دشت زیبایی توقف کردیم توقف ۲۰دقیقه‌ای داشتیم و یکی از افراد با تجربه گروه که مسئول آموزش بود؛ نکات مهمی را درباره نشانه های رعد و برق، مسیریابی در مه، اصول صحیح باتون زدن، بستن اصولی بند کفش هنگام صعود و فرود با دیگر اعضای گروه درمیان گذاشت که بعد از پرسش و پاسخ بچه‌ها به مسیر خود خود ادامه دادیم.
پس از حدود ۱ساعت به دشت دوم رسیدیم و برای صرف غذا و استراحت، دست‌شویی و نماز بچه ها به مدت ۱ساعت و نیم ایستادیم. با همراهی و کمک همدیگر شروع به آماده کردن غذا کردند و یک ناهار گروهی بسیار لذیذ نوش‌جان کردیم.
در ادامه پس از استراحت با انرژی بالاتر شروع به حرکت کردیم و حول و حوش ساعت ۱۵:۳۰ در مسیر برگشت در دشتی زیبا ایستادیم؛ استراحت کردیم و چای خوردیم و با انرژی به سمت انتهای مسیر برگشت حرکت کردیم.

در حین مسیر به مه خیلییی زیبایی برخوردیم و یکی از قشنگی‌های ترک این سرسبزی مه‌آلود بود. در مسیر برگشت به دلیل خستگی یه سری از بچه‌ها برای گپ ننداختن سرپرست بچه‌هایی که خسته نشده بودن رو به سمت عقب دار هدایت؛ و بچه هایی که یکم خسته شدن رو به سمت جلودار  راهنمایی و به مسیر برگشت ادامه دادند.

در نهایت ساعت ۱۷:۴۰ به پای مینی بوس رسیدیم و شروع به سرد کردن کردیم، ساعت ۱۸:۲۰ سوار مینی بوس شدیم و برگشتیم که در طی مسیر داخل مینی بوس بچه ها هم صحبت شدن و از خاطره‌‌ی زیبایی که ثبت شد تعریف می‌کردند. کمی در اتوبوس پانتومیم و دور بازی کردیم و بعد کم کم بچه‌ها از خستگی به خواب رفتند. درنهایت به دلیل ترافیک در جاده ساعت ۰۲:۴۵ در تهران رو به روی درب ولیعصر دانشگاه رسیدیم و این کوه‌پیمایی و تجربه قشنگ به پایان رسید.