صبح روز پنج شنبه 19 خرداد با هیجان زیاد از جلو درب دانشگاه در ساعت 6:45 راهی سفر کوتاهمان به مقصد آمل-روستای نمارستان با هدف صعود قله کهون شدیم.

بیشتر سعی کردیم از فرصتی که تا رسیدن به مقصد در ماشین داشتیم برای استراحت و آماده شدن برای روز اول استفاده کنیم ولی بخشی از زمان رو هم به صحبت کردن با هم اختصاص دادیم.

تقریبا بعد از 4 ساعت حوالی ساعت 11 در ابتدای مسیر پیمایش به روستای نمارستان رسیدیم.

صبحانه را خوردیم،گرم کردیم و آماده حرکت شدیم.

در همان ابتدای مسیر باید از یک رودخانه عبور می کردیم که به دلیل اینکه پل بر روی آن وجود داشت، به راحتی این کار را انجام دادیم.

در مسیر و تا رسیدن به رودخانه دوم از کنار دو گله گوسفند عبور کردیم.

مقداری جلو رفتیم تا در ساعت 11:34 به رودخانه دوم رسیدیم، این رودخانه پل نداشت و کار برای عبور از آن مقداری سخت تر بود، بخشی که آب کمتری در آن جریان داشت را انتخاب کردیم و از همان جا رد شدیم.

کمی بعد به دشت اول رسیدیم که بسیار بسیار زیبا بود.

سرسبز و کارت پستالی! اسب ها و گاو ها در آن مشغول چریدن بودند و ارتفاعات به شکل تکمیل کننده این زیبایی در سه طرف دشت قرار داشتند.

قدری جلو رفتیم تا در ساعت 11:50 به رودخانه سوم رسیدیم و قسمت چالش برانگیز ماجرا همین جا بود.

آب با دمای کم با ارتفاعی که تا زانوهایمان می رسید با شدت زیادی در جریان بود.

بعد از بررسی، مسیری را که برای عبور مناسب تر دیدیم انتخاب کردیم، صندل هایمان را پوشیدیم و با مراقبت از رود رد شدیم، رد شدن از آن آب با حجم زیاد و سنگین کوله هایی که بر پشت داشتیم و نگرانی از افتادن در آب و خیس شدن واقعا چالش برانگیز بود.

بعد از اینکه با سلامت رد شدیم و نگرانیمان از بین رفت،دیدیم که حقیقتا بسیار جذاب هم بوده.

بعد از آن نشستیم،کفش هایمان را دوباره پوشیدیم، مقداری استراحت کردیم و در نهایت ساعت 12:24 حرکت را از سر گرفتیم.

بعد از عبور از دشت که هموار بود، مسیر شیب دار را پیش رو داشتیم.

شیب مسیر متغیر بود، ساعت 13:26 برای نوشیدن آب و استراحت توقف کردیم و ساعت 13:34 به راه افتادیم.

ساعت 14 به چشمه اول رسیدیم و بطری هایمان را از آب خنک پر کردیم و مجدد حرکت کردیم.

در ساعت 14:27 به آبشار رسیدیم که خیلی خیلی زیبا بود.

با احتیاط از آب رد شدیم و برای صرف ناهار توقف کردیم، تعدادی عکس با آن منظره زیبا گرفتیم و در نهایت ساعت 15:08 حرکت را از سر گرفتیم.

شیب مسیر بعد از آبشار مقداری بیشتر بود، مسیر را طی کردیم تا به دشت بعدی که برای کمپ در نظر گرفته شده بود، رسیدیم.

در آن جا هم با چند گله زیبای گوسفند و بره های کوچک و بامزه داخل گله مواجه شدیم.

از طرفی با دیدن شواهد داشتیم به این موضوع فکر می کردیم که محل کمپ شاید دیگر خیلی قابل استفاده نباشدD:

اما با رسیدن به محل در ساعت 16:15 نگرانیمان برطرف شد!

در خصوص نحوه برپا کردن چادر ها آموزش دیدیم و چادر هایمان را کنار هم باز کردیم، وسایل را داخلش گذاشتیم و بعد از سرد کردن، استراحت را رسما آغاز کردیم!

بعد از یک ساعت و نیم به سمت چشمه ای که در فاصله حدود یک و نیم کیلومتری از محل کمپمان قرار داشت رفتیم و آب مورد نیاز برای آن شب را همراه خود آوردیم.

پس از بازگشت به چادر ها و گپ و گفت با بچه ها، شام را صرف کردیم و برای خواب آماده شدیم.

محیط اطرافمان را با برپا کردن آشپزخانه برای جلوگیری از برده شدن کفش هایمان توسط حیوانات، قرار دادن زباله ها در محلی دور تر از کمپ(و صد البته برداشتن آنها از محیط در فردای آن شب)و موارد این چنینی طبق نکاتی که گفته شده بود برای خواب راحت تر آماده کردیم.

آسمان پر از ستاره و زیبایی بود.

سرمای شب با وجود لباس های گرم و کیسه خواب، باز هم حس می شد.

حرکت حیوانات، چسبیده به چادر هم کاملا مشهود بود! اما با این وجود، آن شب تجربه بسیار بسیار خوب و خاطره انگیزی بود.

ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدیم، صبحانه را خوردیم و فقط بخشی از وسایل را که برای صعود چند ساعته به آنها احتیاج داشتیم را در کوله گذاشتیم و بقیه را در چادر قرار دادیم.

گرم کردیم و ساعت 5:35 حرکت کردیم.

ساعت 6:57 برای استراحت 10 دقیقه ای توقف کردیم.

تقریبا تمام مسیر پاکوب بود و شیب ملایمی هم داشت. تعدادی برفچال در این بین قرار داشت.

در ساعت 7:52 به گردنه سه سنگ رسیدیم و در آن جا مقداری استراحت کردیم و ساعت 8:09 مجددا به راه افتادیم.

بعد از مدتی پیمایش، باید صعود را از مسیری ادامه می دادیم که شیب نسبتا تندی داشت.

ساعت 9:10 برای استراحت در یال توقف کردیم. پشت سرمان را که نگاه کردیم قله دماوند را دیدیم که مخصوصا از آن فاصله و زاویه واقعا زیبا و دیدنی بود 

ساعت 9:23 مجددا راهی قله شدیم.

و در نهایت در ساعت 10:38 به قله کهون رسیدیم :)))

پشت سرمان قله دماوند با تمام زیبایی و عظمتش خود نمایی می کرد و رو به رویمان قله ناظر بزرگ و قله ناظر کوچک قرار داشتند.

بالاخره بعد از بیشتر از 24 ساعت گوشی هایمان آنتن و اینترنت خود را باز یافتند!

بعد از استراحت و تعداد زیادی عکس با تابلوی قله، ساعت 11:27 به سمت پایین حرکت کردیم.

شیب مسیر، تقریبا مثل همیشه، در مسیر بازگشت بسیار کمتر از مسیر صعود حس می شد.

دو استراحت داشتیم که یکی از آنها در ساعت 12:30 و حرکت بعد از آن در ساعت 12:39 بود.

در نهایت همه ساعت 14:24 به محل کمپ رسیدند.

بعد از رسیدن به کمپ خیلی سریع ناهار را خوردیم، وسایل،چادر ها،کیسه خواب و زباله ها را جمع کردیم، محیط را کامل

پاکسازی کردیم و در ساعت 15:30 به سمت پایین حرکت کردیم.

سرعت خود را در مسیر بازگشت افزایش دادیم تا قبل از تاریکی به ماشین ها برسیم.

از آبشار گذشتیم، به مسیر ادامه دادیم و ساعت 17 بهمدت 15 دقیقه یک استراحت داشتیم.

در ادامه چشمه آب گرمی را که موقع رفت ندیده بودیم، دیدیم و متوجه شدیم که زیبایی های مسیر چندین برابر مقداری بوده که در مسیر رفت به آن پی بردیم.

چادر عشایر و ابرهای بسیار زیبایی که در پشت کوه های مقابلمان قرار داشتند، صخره های رسوبی بزرگ که جا مانده از میلیون ها سال قبل بودند، بخشی از جذابیت های اطراف بودند که از آنها غافل بودیم.

در ادامه راه دوباره به قسمت عبور از رودخانه رسیدیم.

این دفعه با آمادگی و همینطور خستگی بیشتر که حتی مانع از تعویض کفش های تعدادی از ما با صندل شد از آب عبور کردیم.

از دشت های سرسبز و بسیار زیبا با منظره دیدنی نزدیک به غروب گذر کردیم.

در نهایت راس ساعت 19 به پارکینگ ماشین ها رسیدیم، به سمت تهران حرکت کردیم و این تجربه بسیار جذاب و خاطره انگیز را به پایان بردیم 

به امید دیدار همه شما عزیزان در برنامه های کوهساران
سرپرست برنامه: نگار عنابستانی
نویسنده گزارش: آزاده فرزان پور
تاریخ برگزاری: 19خرداد1401

عضویت در خبر نامه

از چه برنامه هایی با خبر شوید؟

آیا می خواهید از انتشار مطالب زیر هم باخبر شوید؟

از چه طریقی با خبر شوید؟

9 + 15 =