توضيحات برنامه
آبگیر گلدیان، خرداد ۱۴۰۴
این برنامه در روز جمعه ۹ خرداد اجرا شد. قلم داران برنامه در ساعت ۲۳:۵۰ دقیقه روز پنجشنبه به محل تجمع، در جلوی درب ولیعصر دانشگاه امیرکبیر به باقی یاران اضافه شدند. بچه ها از قبل مشغول بازی بودند و با ورود هر عضو جدید، اندکی به معارفه و آشنایی باهم دیگه پرداختیم. ساعت ۰۰:۲۵ دقیقه گل یا پوچ را شروع کردیم و هر تیم ۳ نفره ای که می باخت با تیم بعدی تعویض می شد. کم کم بیشتر افراد حضور پیدا کردند و گفت و گوها بیشتر شد و در ساعت 1:30 یک ماشین پلیس اومد تا از برنامه مطمئن شود و وقتی دید که همه چیز امن هست، رفت. چون هوا تاریک بود معارفه گنگ و به خوبی اجرا نشد. اتوبوس برنامه راس ساعت ۱:۵۸ دقیقه به محل رسید و بچه ها سوار شدند. در ساعت ۲:۰۳ دقیقه بچه ها مشغول نوشتن اسم هاشون برای پلیس راه شدند که ۴ نفر از بچه ها تاخیر داشتند که ۲ نفر اطلاع داده بودند و ۲ نفر چیزی نگفته بودند. بعد از ۷ دقیقه تاخیر ۲ نفر رسیدند و ساعت ۲:۰۷ دقیقه وقت سر شماری رسید و ما ساعت ۲:۱۱ دقیقه شروع به حرکت کردیم. کمی جلوتر بچه هایی که تاخیر داشتند رو سوار کردیم و قرار شد که به باقی گروه به خاطر جریمه بستنی بدهند. پاسی بعد ساعت ۲:۴۵ دقیقه آهنگ پلی شد و این روند تا نزدیک های ۴ صبح ادامه پیاده کرد و بعدش چراغ های اتوبوس خاموش شد تا هرکس که میخواست تا رسیدن مسیر استراحت کند.
نیم ساعت بعد اتوبوس برای گازوئیل توقف کرد و در نهایت ساعت ۶ به منجیل و ساعت ۶:۱۱ دقیقه به رودبار رسیدیم. ساعت ۶:۱۵ دقیقه برای سرویس بهداشتی و خرید یک جا وایستادیم و ۶:۴۵ دقیقه حرکت مجدد کردیم. مسیر به شدت سر بالایی بود تا این که اتوبوس توقف کرد و ما به مسیر ابتدایی پیمایش خود رسیدیم. در ساعت ۷:۳۰ یک جای صاف برای گرم کردن پیدا کردیم. بعد از گرم کردن مخصوص، بار هارا تقسیم کردیم و شروع به حرکت کردیم و در یک خط پشت هم بالا رفتیم. هوای آنجا گرم بود و در این مسیر به ندرت و هرچند وقت یک بار درخت دیده می شد. توربین های بادی منجیل قابل رویت بود که به نوعی آن منطقه مرزی بود که نه خیلی سرسبز و نه خیلی خشک بود.
ساعت ۸:۲۰ دقیقه یک جا پیدا کردیم و بچه ها کمک کردند وهمه باهم املت درست کردیم وخوردیم. نزدیک بود یه املت بسوزد ولی نجاتش دادیم. تو راه محمد امین گل گاوزبون چید و همزمان با املت بچه ها چایی هم کردند و آن هم خوردیم. آفتاب خیلی سوزان بود. بعد از جمع کردن بساط صبحانه باهم عکس گرفتیم و دوباره حرکت کردیم تا به آبگیر گلدیان برسیم.
وقتی که به آبگیر رسیدیم با یک منظره بسیار زیبا رو به رو شدیم. گاوها اون اطراف می چرخیدند و در آبگیر قورباغه شنا میکرد. یک چشمه وجود داشت که بچه ها از آب آن خوردند. عکس گرفتیم و زیر سایه یک درخت مستقر شدیم. سرپرست یک سوپرایز داشت که آن آب هندونه یخ بود و همه از آن نوشیدند و از فضا لذت بردند.
بعد در فاصله ۱۰ دقیقه ای آنجا حرکت کردیم تا ساعت ۱۱ برای ناهار و باقی روز یک جای مناسب پیدا کردیم. بچه ها باهم صحبت کردند و پانتومیم بازی کردیم. تیم سرپرست برنده جایزه طلایی آب هندونه شد. بعدش ۴ نفر جوجه هارا سیخ کردند و غذا را درست کردند و چند نفر هم مشغول چای درست کردند شدند و باقی به ادامه بازی پرداختند. بعدش غذا آماده شد و دورهم خوردیم.
ساعت ۱۳:۴۰ دقیقه زیرانداز و وسایل را جمع کردیم و به سمت اتوبوس حرکت کردیم. مسیر برگشت سرازیری بود و کنترل کردن سخت بود ولی مسیر بهتری نسبت به رفت بود. بچه ها در راه برگشت راجب موضوع های مختلف صحبت می کردند که همین مسیر رو کوتاه تر کرد و تقریبا ساعت ۱۵:۱۳ دقیقه به اتوبوس رسیدیم و ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه به قصد بازگشت حرکت کردیم.
ساعت ۱۶:۱۰ دقیقه مسیر بازگشت یک جا برای سرویس بهداشتی توقف داشتیم و در همین حین یاشار و امیررضا برای باقی گروه بستنی خریدند. دوباره بعد از خوردن بستنی با یک موزیک آرام راه افتادیم و بچه ها کمی استراحت کردند و ساعاتی بعد آهنگ شاد تر شد و بچه ها از آن هم استقبال کردند. در راه برگشت ترافیک بیشتر می شد و مسیر طولانی تر. بچه ها انتقادات خودشان را اعلام کردند و هر حرفی بود گفتند و همه بسیار لحظات خوبی رو سپری کرده بودند و این برنامه یک برنامه بسیار دوست داشتنی بود. اتوبوس برای اولین نفر در بین راه توقف کرد و بعدش نفرات بعدی پیاده شدند و به همین شکل برنامه آبگیر گلدیان به سرانجام خود رسید.