بخش پنجم: توضیحات برنامه

ساعت 00:00 در محل قرار جمع شدیم و بعد از بارگزاری وسایل و گذاشتن کوله ها در مینی‌بوس، ساعت 1:10 حرکت خود را از تهران به سوی رامسر شروع کردیم. در میان مسیر صبحانه را صرف کردیم و با طی کردن مسیر و بعد از رد کردن ترافیک و مخاطرات آن ساعت 9:10 به محل آغاز پیمایش یعنی جیرکوه رسیدیم. لب جاده پیاده شدیم و پس از بستن کوله‌ها و گرم کردن، ساعت 9:45 مسیر خود را آغاز کردیم. هوای شرجی رامسر که طراوت خاصی داشت، باعث می‌شد دمای هوا بیشتری از آن چیزی که می‌بود، حس شود.

طبیعت محض و زیبای رامسر، گرمای هوا را از یادمان برد و مسیر را برای ما جذاب و جذاب تر می‌کرد.کم کم که ارتفاع گرفتیم جنگل ابر هم نمایان شد و جای جای مسیر مناظر بسیار زیبایی داشتیم. مسیری که انتخاب کرده بودیم، دارای پاکوب مشخصی بود و در هیچ‌جایی از مسیر برای مسیریابی مشکلی نداشتیم، انگار طبیعت مسیریاب اصلی ما بود…

بعد از حدود 1:30 ساعت پیمایش، روستا ها را پشت سر گذاشتیم و به یال رسیدیم. منظره از بالای کوه مانند یک نقاشی بود، از یک طرف دریا، از یک طرف جنگل، و از طرف دیگر خانه های سنتی روستایی که آن را رد کرده بودیم. همگی در کنار هم داشت نوید بهتر شدن مسیر و پیمایش را میداد. مسیر بعد از عبور از شیب اولیه، بسیار ساده تر بود و فراز و نشیب زیادی نداشت که باعث دو چندان شدن لذت شد.

ساعت 3:50 به روستای گیاور رسیدیم و مشغول آماده‌سازی و خوردن ناهار شدیم. بطری‌هایمان را هم در همین محل پر کردیم. پس از صرف ناهار و استراحتی دلپسب در روستایی که بنظر خالی از سکنه بود، مجدداً به راه افتادیم و 2 ساعت بعد به محل کمپ یعنی روستای جیردشتان رسیدیم. بعد از آموزش سرپرست، چادر های خود را بر پا کردیم و محو تماشای آن غروب تکرار نشدنی شدیم. همان طور که خورشید پایین تر می‌رفت، هوا خنک تر و دلچسب تر می‌شد.

مسیر روز اول تماماً در دشت بود و سایه‌ای نداشتیم. شیب در اغلب مسیر کمتر از 20 درجه بود.

محل برپایی چادر وسط دشت و در منطقه کاملاً بادگیر قرار داشت. بعد از برپایی چادر در ابتدا باد های ملایمی شروع به وزیدن کردند که لذت کمپ را بیشتر می‌کرد اما رفته رفته باران به همراه باد بسیار شدید آغاز شد. برای راحتی بیشتر، تصمیم بر تغییر محل چادر ها شد و آن ها را به نزدیکی خانه های محلی بردیم، جایی که مانند محل قبلی بادگیر نبود و بخش خوبی از باد توسط خانه های اطراف مهار می‌شد. با نزدیک شدن به نیمه شب، هوا ملایم تر و بهتر می‌شد. بر خلاف پیشبینی هواشناسی در ساعت 2 بامداد باید شاهد بارش باران میبودیم، اما بارشی رخ نداد و بعد از پیمایش طولانی روز اول، خوابی راحت را تجربه کردیم. گاها در شب میتوانستیم حرکت جانوران را از کنار چادر های خود حس کنیم.

روز دوم را ساعت 5:40 شروع کردیم، شدیم و پس از صرف صبحانه و جمع کردن چادرها نهایتاً ساعت 7:17 به راه افتادیم.

بدون ذره‌ای بیشتر اتلاف وقت، حرکت خود را به درون جنگل اسرارآمیز شروع کردیم و تا پایان روز مسیر جنگلی ادامه داشت. به دلیل حرکت زیر سایه درخت و مه های فراوان، هوا بسیار مطبوع بود و پیمایش به هیچ عنوان خسته کننده نبود. مسیر روز دوم تماماً سرپایینی و جنگلی بود. شیب جاده در مکان های مختلف متغیر بود و گاها نیاز بود به دلیل شیب زیاد در انتخاب مسیر کمی فکر می‌شد. در این بخش از مسیر، نیاز به GPS بیشتر و بیشتر حس می‌شد، چون هیچ اثری از ردپای انسان نبود و برای پیدا کردن مسیر تنها راه استفاده از مسیریاب بود. در قسمت هایی از مسیر مه خیلی شدید شد ولی اصلا اذیت کننده نبود.. ساعت 1:40 به اولین گروه رسیدیم. در نزدیکی‌های پایان مسیر برگشت، به چشمه رسیدیم. (ساعت 14) نیم ساعت بعد به ساختمان امامزاده رسیدیم و مسیر بعد از آن، جاده خاکی بود. البته جاده مناسب تردد ماشین‌های سواری نبود و صرفاً برای گذر نیسان و ماشین‌های آفرود مناسب بود. در بیشتر نقاط مسیر آنتن دهی به خوبی وجود داشت و گاها در بعضی نقاط اینترنت هم در دسترس بود.

برنامه پیمایش تقریباً تمام شد و باقی مسیر، تیم به صورت پراکنده و با سرعت‌های متفاوتی به مسیر ادامه داد. آخرین گروه ساعت 15:20 به محل تجمع رسید. حدوداً 1.5 ساعت در این محل منتظر ماندیم و ناهار خوردیم.

نهایتاً پس از تلاش‌های فروان برای برقراری تماس با راننده، فهمیدیم علیرغم اینکه جاده از این نقطه تا روستا مناسب گذر مینی‌بوس است، متاسفانه باید خود را به ابتدای روستای قاسم‌آباد برسانیم. البته از حضور سایر تیم‌ها استفاده کردیم و تعدادی از اعضای گروه، با مینی‌بوس آنها تا روستا سواره رفتند.

در طول مسیر، به جز حیوانات اهلی (اسب، گاو، گوسفند، سگ) و البته تعداد بسیار زیادی حلزونِ بی‌لاک، موجود زنده دیگری دیده نشد.

ساعت 17:30 از روستای قاسم‌آباد به سمت تهران حرکت کردیم و با توجه به ترافیک آخر هفته، ساعت 2 بامداد به میدان ونک رسیدیم و برنامه به اتمام رسید.

پ.ن 1: در ابتدای مسیر با آقای جواد لیماکشی که خودشون کوهنورد بودن آشنا شدیم که مارو راهنمایی کردن و با یک شیشه مربای گل گاو زبان و آرزوی موفقیت راهیمون کردن.

شمارشون:09112918533

پ.ن 2: روستای جیردشتان(محل کمپ) منطقه بادخیزی است و باید توجه داشت که محل برقراری چادر ها بهتر است که در نزدیکی خانه ها باشد تا در معرضباد شدی قرار نگیرید.

 با تشکر از همه دوستانی که در این خاطره‌سازی حضور داشتند …

فرزانه اسماعیل‌زاده
07/03/1402 (تاریخ تنظیم گزارش)