بخش پنجم: توضیحات برنامه

قرار ما ساعت 2:15 روبروی درب ولیعصر بود که با رسیدن مینی بوس و چیدن وسایل بچه ها حدود ساعت 2:30 به سمت روستای وارنگه رود راه افتادیم.در مینی بوس بچه ها سعی بر خوابیدن کردند ولی به خاطر تکان های جاده کار راحتی نبود. به هر حال ساعت 5:15 صبح به روستای وارنگه رود رسیدیم. هوا بسیار خنک بود به حدی که اکثرا یک لایه لباس گرم تنمان کرده بودیم.وسایل از ماشین پایین آمد و صبحانه صرف کردیم و پس از گرم کردن و معارفه ساعت 5:45 به راه افتادیم. هوا خنک بود و نسیم ملایمی میوزید و دیگر گروه های کوهنوردی هم کمی جلو  یا عقب تر به راه میافتادند.اوایل مسیر پاکوب در یک مسیر صاف و کم شیب بود

که برای شروع مسیر بسیار خوب بود.بعد از رسیدن به محیط بانی سرپرست برنامه و اعضای کادر به بچه ها نکات لازم برای قرارگیری کوله پشتی سنگین روی دوش را آموزش دادند.در چشمه محیط بانی آب ها را پر کرده و به راه افتادیم و بعد از دو تا استراحت کوتاه مدت که در یکی از آن ها چشمه دیگری وجود داشت و آب ها را دوباره پر کردیم ساعت 1 به برکه کمانکوه رسیدیم.در آنجا چادرها را برپا کرده و به صرف ناهار مشغول شدیم.پس از آن تعدادی از بچه ها خوابیدند و بقیه بچه ها به بازی کردن پرداختند.هوا پس از کم جان شدن افتاب بسیار خنک شد و هرازچندگاهی مه در محل کمپ می آمد. در روبروی ما قله آزاد کوه به زیبایی تمام رخ می نمود و هنگام عکس گرفتن گویی که شاهزاده کج گردن بغل خود ما ایستاده. با تاریک شدن هوا شام هارا حاضر کردیم و کم کم هرکدام به نحوی به چادر رفته و خوابیدیم که صبح زود بیدار شویم.شب هوا سرد شد و باد می وزید که اگر هرازچند گاهی بیدار می شدیم صدای باد و تکان های چادر مقدار ناچیزی از قدرت طبیعت را به رخ میکشید. صبح ساعت 4:30 بیدار شدیم و پس از انجام کارهای لازمه صبح و صرف صبحانه با کوله های سبک به سمت قله کمانکوه راه افتادیم که در مسیر از چند برفچال گذشتیم و در یک ساعت پایانی مسیر باید از لای گرده های سنگی به صورت دست به سنگ رد میشدیم که با کمک سرپرست و دیگر اعضا همگی به صحت و سلامت به قله رسیدند.پس از گرفتن عکس های مختلف به شکل های گه گاه عجیب به سمت قله سرماهو  یخچال راه افتاده و پس از صعود قله یخچال استراحتی کردیم.در آنجا سرپرست به دنبال بهترین راه فرود می گشت که بهترین راه در بین دو قله سرماهو و یخچال قرار داشت و باید برای فرود در یک مسیر با سنگ های درشت شن اسکی میکردیم. همگی نزدیک به هم ارام ارام قدم برمیداشتیم و هر ازچندگاهی صدای “سنگ سنگ”  به گوش میرسید که همه باید با احتیاط کامل فذود می آمدند.ساعت 12:20 به محل کمپ رسیده و پس از جمع کردن چادر ها و صرف ناهار و استراحت ساعت 1:40 به سمت روستای کلاک و گردنه چورن که دو ساعت تا آن راه بود راه افتادیم.در گردنه چورن چند دقیقه ای به استراحت پرداخیتم و دوباره راه افتادیم و پس از مدت کوتاهی به چشمه رسدیم و آب ها را پر کردیم. بعد از آن با عبور از چند گروه بالاخره در ساعت 19 به کلاک رسیده و پس از استراحت به مینی بوس رسیده و استراحت کردیم.ساعت  19:30 به راه افتادیم و در کندوان برای صرف شام پیاده شدیم و شام خوردیم . بعد از رسیدن به تهران و رد کردن ترافیک با بچه ها دونه دونه خداحافظی کرده وبالاخره ساعت 12 به درب ولیعصر پلی تکنیک رسیدیم.
27/4/02(تاریخ تنظیم گزارش)